شاعرم شعر خود گویم، گرچه من فقط یه سربــــازم
شکسته تمام
وجودم را, پـران بـــــــــــــال پـــروازم
در این غروب مستـــــی من, چه کنم عشـــــق آوازم
عزم سفر کرده ام به جنون,
جنون گشته محمل رازم
گو مرا در صحنهُ عشـق, من کجای این سرآغازم
گم کرده ام راهم به خدا, گم کرده ام عاشق ســــــازم